کار برای اجماع اصولگرایان در انتخابات سخت تر شده است
نیکویه، یکی از السابقون طیف اصول گرا
تاکید میکند که«باید اصلاح خط و مشی به دغدغه سران اصولگرایی تبدیل شود»؛
دغدغهای که به زعم او، تاکنون در این طیف دیده نشده است. این در حالی است
که اصولگرایان پس از شکست در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ درصدد بازسازی بوده و
همواره تاکید میکنند که از گذشته درس گرفتهاند.اخبار قزوین
اما نیکویه اصولگرا که صابون نامهربانی همطیفانش به تن او هم خورده است؛
همان زمان که در انتخابات مجلس نهم، بازی در میدان سیاست یک طرفه بود و
اصولگرایان، تنها بازیگرانش بودند، برای جناح راست در انتخابات پیش روی
آینده روشنی نمی بیند و پیش بینی می کند«کار برای اجماع سختتر شده است»،
چون هنوز «بهم ریختگی» در این اردوگاه وجود دارد. برای همین با عباس نیکویه
که عضو جبهه پیروان ولایت است و روزگاری معاون سیاسی استاندار بود و ریاست
شورای شهر قزوین را بر عهده داشت، به گفت و گو نشستیم که بدانیم چرا جناح
راست چنین شده است.
شما در یادداشتی از خوانش دوباره اصولگرایی نوشتید. چرا فکر میکنید که اصولگرایی باید دوباره بازخوانی شود؟
ـ تصور من بر این است که خواستههای مردم متفاوت شده است. در حال حاضر
مردم، انباری از اطلاعات و دانش هستند که شاید در گذشته اطلاعات به قول
سیاسیون، اجتماعیون، حتی اقتصادیون در اختیارنخبگان بود؛ اما اکنون
تودههای مردم به اطلاعات مختلف مسلط هستند. در حال حاضر بسیاری از اطلاعات
محرمانه نیست. فکر میکنم باید در همه جناحها این بازخوانی صورت بگیرد.
باید شرایط کلی سیاسی راست و چپ را بازنگری کنیم. البته این نکته را اضافه
کنم که معتقدم با وجود اینکه بازنگری یک امر ضروری است؛ اما در مسیر لجبازی
جناحی و سیاسی ـ چه راست و چپ ـ قرار گرفتهایم. حاضر نیستیم، کارهای
مثبت جناحی که حاکم میشود را در کنار کارهای منفی مطرح و حمایت کنیم. با
وجود آنکه اطلاعات مردم بسیار است؛ اما در برابر پاسخگویی به آنها طفره
میرویم و به لجبازی سیاسی افتادهایم. همه همدیگر را نفی میکنیم. الان
خواستههای مردم کاملا متفاوت است. میخواهم بگویم دعوا از قبل است. از
آنجایی که مشکلات معیشتی و خاصی وجود دارد باید این مسایل درصدر جناحهای
مختلف قرار بگیرد.اخبار استان قزوین
شما از طیف راست هستید. آیا ریزشی که از این طیف ناشی میشود،
مربوط به همین عدم بازنگری است؟ البته شاید در راس، کمتر شاهد ریزش باشیم؛
اما در بدنه این مساله بیشتر دیده میشود.
ـ وقتی تاریخ احزاب و گروهها را ببینید، معمولا هر زمان، جناحی به حاکمیت
می رسد، در داخل منشعب می شود. در جریان اصولگرایی هم همین طور بود. در
جریان اصولگرایی، در زمان انتخابات، مسالهای بوجود آمد. عدهای سهم جدا
کردند، به قولی حرف بزرگان را هم گوش نکردند، آمدند در انتخابات وارد شدند و
چند گروه اساسی شکل گرفت. الان هم اتفاقاتی که در مجلس میافتد، برگرفته
از همان اختلافات درون جناحی است.
البته شکلگیری گروه های مختلف در درون یک جناح طبیعی است. قطعا هم وقتی
کسی به یک جریان فکری جدید گرایش پیدا میکند، میتوان اسم آن را “ریزش”
گذاشت؛ اما من بازمیگردم به همان صحبت اولم، نوع نگاه تودههای مردم
تغییر کرده است و احزاب باید برای جلب افکار عمومی در رفتارها و راهکارهای
سیاسی خود تجدیدنظر کنند؛ برای مثال در مورد قیمت بنزین، مجلس به دولت
اجازه داده بود و هر دولتی درمورد آزادسازی بنزین چنین کاری میکرد. اما در
فضای مجازی با قیاس با عملکرد دولت گذشته این را القا میکنند که در گذشته
خوب بود و الان خوب نیست.
در مورد انرژی هستهای هم، شدیدا جریانی، بدون توجه به مطالبات مردمی
میخواهد برای اینکه جریانی را حذف کند، علیه منافع ملی اقدام میکند.
درواقع هنوز داریم اشتباه میکنیم. هیچ وقت نقاط مثبت و منفی یک موضوع را
بررسی نمیکنیم؛ ولی میخواهیم مطلق یک جریان را با وجود آنکه محاسنی دارد،
حذف کنیم. باید چنین نگرشهایی را تغییر بدهیم. بعضی از جریان های سیاسی
برخی از مسایل را وحی منزل میدانند و فکر می کنند اگر تغییرات و اصلاحاتی
انجام بدهند بدون اینکه از اصول خود دست بردارند، همه چیز به هم میریزد.
در صورتی که چنین نیست. باید نگاهمان را نسبت به تشکل و جریان تغییر
بدهیم. اگر خط و مشی را تغییر ندهیم، قطعا دیری نمیگذرد که خیلیها از این
جریانها زده شوند. همین الان این دلزدگی وجود دارد. در حال حاضر مردم ما
با اختلاسها رو به رو هستند که واقعیت دارد. شاید گروهها برای محکوم کردن
یا امتیاز گرفتن جناح مقابل، به مساله اختلاس بپردازند؛ درصورتی که
اختلاس، یک مساله اساسی و جدی است. وقتی وارد بطن جامعه میشوید، میبینید
که فردی که در فقر بیش از حد قرار دارد، این اختلاسها را میبیند و
میشنود و با پروژههای بینالمللی مقایسه میکند که این پروژه اینقدر
هزینه داشت؛ اما یک نفر در ایران به چه میزان اختلاس کرد. بعد ما میآییم
توجیه میکنیم، نه اینطور نبود. شما هم چنین اختلاسهایی داشتید. به جای
اینکه به مساله بپردازیم و خود و خط مشی را اصلاح کنیم، دنبال جمع کردن
گروه هستیم که با این وضعیت هم گروه جمع نمیشود. مردم معمولا در انتخابات
به یک باره نگاه دیگری دارند، بر خلاف تصور بسیاری از تحلیلگران.
با این وجود آیا روزنهای از تغییر در اردوگاه راست به تعبیر شما برای اصلاح خط و مشی دست کم در استان دیده میشود؟
ـ وقتی من یادداشتی درباره بازخوانی دوباره اصولگرایی نوشتم با بسیاری از
دوستان در این باره بحث میکردیم. خیلیها این اعتقاد را دارند؛ اما حرکت
جدی صورت نگرفته است. فکر میکنم باید اصلاح خط و مشی به دغدغه سران
اصولگرایی تبدیل شود. البته استان میتواند روشهایی برای خود ابداع کند؛
اما برای تاثیرگذاری بیشتر باید از سران آغاز شود.مینودر
باید یک نشست سراسری حزبی و سازمان اندیشه تشکیل شود و یک سری از مسایل را
مطرح کنند؛ درواقع کارگروه ویژه سیاسی تشکیل شود و به اجماع برسند و در
سراسر کشور عملیاتی شود. در غیر این صورت استان، خیلی نمیتواند تاثیرگذار
باشد؛ البته ما در قزوین چنین سابقهای داریم. به یاد دارم اوایل جریان دوم
خرداد، بسیاری از سخنرانیها مورد تعرض قرار میگرفت. یک نفر از تهران
برای سخنرانی به دانشگاه قزوین میآمد، این گروه میرفت شلوغ میکرد،
سخنرانی را بهم میزد. اگر ناطقی برای سخنرانی در مسجد میآمد، گروه مقابل
جلسه را بهم میریخت. برای همین یک بار در تشکیلاتمان این مساله را مطرح
کردم که چرا باید چنین کارهایی بشود. هر کسی بیاید و سخنرانی کند، ما هم
حرفهایمان را میزنیم. دوستان هم این پیشنهاد را عملیاتی کردند و مشکل
برطرف شد؛ درواقع آن زمان، هیچ کدام از دوستان اصولگرا برای سخنرانی در
دانشگاه بینالملل نمیآمدند. اصلا فضا آماده نبود و شاید امکانپذیر هم
نبود؛ اما شرایط به گونهای شد که برای اولین بار آقای مرتضی نبوی آمد و
سخنرانی کرد.اخبار قزوین
آقای نیکویه! شما از تغییر خط و مشی جناح اصولگرا میگویید. این
تغییر دقیقا چه جنسی دارد؟ این در حالی است که نسل دوم این جناح، به نسل
اول که شما هم از این نسل هستید، انتقاداتی را وارد میداند و نوع سیاست
ورزی اصولگرایان را حزبی نمیداند.اخبار داغ قزوین
ـ در علم مدیریت، بحثی وجود دارد به نام مقاومت در برابر تغییر؛ یعنی به
صورت طبیعی همه با اصل تغییر مخالف هستند. من نمیدانم این پروسه تغییر را
چگونه باید طی کرد. فکر میکنم راهکارها شخصی است و به منش اشخاص
برمیگردد. این پوست انداختن، مردان بزرگ میخواهد. من تصورم بر این است
که اگر فردی بپذیرد که گروه جوان نگاه جدیدی دارند و باید تغییری ایجاد
کرد، باید خاص باشد. اگر در تاریخ هم نگاه کنید، میبینید که حضرت امام هم
به یکباره با نگاه جدید میآید جریانی را بهم میریزد و حکومت ایجاد
میکند. گورباچوف [آخرین رئیس جمهور شوروی]میگوید آنچه که میگفتیم چندان
جواب نداد و به یک باره، اتفاقی، جریانی را عوض میکند.
دولت گذشته و مجلس کنونی در دست اصولگرایان بود؛ اما چرا با وجود
آنکه قدرتهای اجرایی و قانونگذاری در دست این جناح بود؛ اما نتوانست بدنه
اصلی خود را حفظ کند و حتی تیر ترکش آن هم در انتخابات مجلس نهم به شما هم
رسید.
ـ من به اتفاق چند نفر از دوستان در نشستی حضور داشتیم که در مرکز
اندیشههای اسلامی تهران بود. ۵ـ۶ کاندید ریاست جمهوری از طرف جناح
اصولگرایی حضور داشتند. قرار بود آقایان لاریجانی، رضایی، احمدینژاد،
توکلی صحبت کنند که کاندیداهای اصولگرایان بودند. نخبگان کشور هم در این
نشست بودند تا پای صحبت این کاندیداها بنشینند تا با نظر سنجی و همفکری
تصمیم بگیرند که کدام کاندیدا بهتر است وارد میدان شود؛ اما احمدینژاد به
این نشست نیامد. شرایط طوری شد که زمزمههایی شد. همان نشست آغاز جداسازی
را کلید زد و جریان اصولگرایی به نوعی در این تجمع افکار به آقای
احمدینژاد رسیدند. البته مخالفان جدی هم داشت و معتقد بودند که از ایشان
توانمندتر هم وجود دارد. با این وجود، این مساله اتفاق افتاد و احمدینژاد
هم رای آورد و شرایطی که شما هم دیدید به وجود آمد. پس از آن، متاسفانه
جریان اصولگرایی، تقدسی به مساله دادند که نقد درون گروهی به صفر رسید؛
یعنی هیچ کس نمیتوانست اظهارنظر کند؛ حتی اواخر به جاهایی ناجوری رسید که
من نمیخواهم به آن بپردازم.انتخابات قزوین
من در مورد سفرهای استانی حرفی برای گفتن داشتم؛ ولی شرایط به گونهای بود
که نمیتوانستم مطرح کنم. من ۳۰ سال در این نظام مسئول اجرایی بودم. این
پول سفرهای استانی که با رقمهای بسیار بالا به استانها داده میشد، در
برنامه سالانه وجود داشت یا ۵ ساله یا چشمانداز؟!
اینکه استانداران ما منتظر باشند، دولت در استانها برود برای یک پروژه یا
موضوع تصمیم بگیرد، دیگر استاندار، نماینده عالی دولت به معنای واقعی نیست؛
البته اگر پروژهای در سطح ملی است، باید دولت ورود کند. اما نماینده عالی
دولت در استان در مورد پروژههای معمولی منتظر باشد تا دولت بیاید در
استان تصمیم بگیرد، درست نیست. هرچند استانداران براساس همین پروژهها
ارزیابی میشدند که در سفرهای استانی چه کاری انجام دادید؟ پول را از کجا
میخواهید بگیرید؟ من نسبت به این مسایل نقد مدیریتی داشتم. نه اینکه کار
بدی است. رئیس جمهور باید در روستاها هم برود. مشکلات هست و مردم انتظار
دارند؛ اما اینکه رئیس جمهور برود در استانها پروژه تعریف کند، با این
کار، کل نظام تصمیمگیری کشور را از پایین به بالا قطع میکند؛ درواقع
معکوس میکند.انتخابات قزوین
انتقاد من شخصی نیست؛ بلکه مدیریتی است. رئیس جمهور در یک روستا برود که ۳۰
سال است که آب ندارد. رئیس جمهور باید از استاندار بپرسد که چرا این روستا
آب ندارد. استاندار هم باید به رئیس جمهور بگوید این موضوع را طبق برنامه
در دستور گذاشتیم. در طی ۳۰ سال نتوانستیم به این برنامه برسیم (باخنده)
در ۳ سال آینده هم نه، ۱۰ سال دیگر، صاحب آب میشوند. بالاخره استاندار
باید پاسخ بدهد. اینجاست که مشخص میشود، استانداران در اداره استان چقدر
فعال هستند. مدیران آب و برق و… چگونه کار میکنند. اگر وضع به همین منوال
پیش برود که دیگر مدیر کاری انجام نمیدهد و منتظر است پروژه برایش تعریف
شود تا پیگیری کند. این نوع مدیریت اجرایی درست نیست. البته برای تبلیغات
خوب است که بگوییم برای پروژه چنین کاری انجام دادیم و چنین شد! اگر پولی
وجود دارد باید به صورت برنامه، در سراسر کشور توزیع شود تا مدیران ما در
برابر اعتباراتی که میگیرند پاسخگو باشند. اصلا فضایی برای مطرح کردن این
مسایل نبود. من نمیتوانستم مسایل را مطرح کنم. اگر بیان میکردم، گویی که
صحبت بسیار بدی کردم. بد فکر کردم. چنین فضایی بود.
همان سوالی که در مورد من مطرح کردید، میخواهم بگویم خود سانسوری نبود. یک
نوع خودمحدود کردن بود. البته بعدها اتفاقاتی افتاد که برخیها شروع به
انتقاد کردند و بعضی از مسایل را مطرح کردند. البته الان هم بیان میکنند.
هرچند اگر اتفاقی بیفتد، گروهی میآیند و میگویند نه او خوب بود. الان این
دولت در مذاکرات هستهای وا داد. بنزین را گران کرد، او ارزان میکرد؛ حتی
در جریانهای سیاسی هم این مسایل را دقت نمیکنیم.اخبار انتخابات قزوین
این ترکشی که مطرح شد، در انتخابات مجلس نهم خود را نشان داد.
همان زمان که عباس نیکویه و مرتضی حسینی، کاندیدای جبهه متحد اصولگرایان
بودند؛ اما چه شد که همین جبهه به یک باره نیکویه را از کارزار انتخابات
کنار زد؟
ـ ببینید؛ اگر اشتباه نکنم ۱۰ـ۱۲ روز به انتخابات مانده بود که اعلام شد از
قزوین، نیکویه و آقای حسینی گزینه کاندیدای مورد نظر هستند. البته من همان
زمان اعتراض کردم که چرا در این زمان اندک چنین تصمیمی گرفته شد. هرچند من
از این نوع اتفاقات زیاد دیدم. معادلات سیاسی به گونهای است که دو نفر
نماینده اصلی تهران از یک جریان برای انتخاب به مشکل برمیخورند، یک باره،
استانی را وجه المصالحه قرار میدهند. تصور میکنم چنین اتفاقهایی افتاد.
هم دیر شد و هم محکم نایستادند. خیلی دیر اعلام کردند. باید زمان جلوتر خبر
میدادند. ما هیچ کاری نتوانستیم انجام بدهیم. ما همیشه منتظر بودیم.
پوسترها به صورت تک نفره چاپ شده بود. نمیدانستیم پوسترها را پخش کنیم یا
نه. در واقع در یک سردرگمی قرار گرفته بودیم.انتخابات مجلس قزوین
اما چرا یکی از السابقون طیف راست باید کنار برود؟ این در حالی
است که یکی از اعضای موتلفه وقتی از او سوال شد که علت در چه بود. از رای
آور بودن و شناختهتر شدن دیگر کاندیداها گفت و اینکه اتفاقهای استان شدن
قزوین در شکست نیکویه هم نقش داشت.
ـ این را دیگر باید از خودشان بپرسید. آیا شما که شهروند همین شهر هستید،
چنین استدلالی را میپذیرید؟ در همان زمان اگر با دوستان در بین تودههای
مردم قدم میزدیم، مردم بیشتر من را می شناختند. مردم قزوین، پس از
اتفاقهایی که برای استان شدن افتاد، در شورای شهر بالاترین رای را به من
دادند، در دور بعد هم در شرایطی که قدرت در دست دوم خردادیها بود و سخت
بود، اما مردم قزوین به من رای دادند. مطرح کردن اتفاقات استان شدن قزوین،
از آن ترفندهایی است که به عنوان ضد تبلیغ استفاده میکردند. در صورتی که
من بارها در نشریه افق آینده توضیح دادم و تنها مطالب خیلی سرّی را نگفتم.
در حالی که بعضیها توقع داشتند که آن مسایل را هم بگویم. اما وقتی بخواهد
تخریب جمعی صورت بگیرد، تاثیر خود را میگذارد. اما من فکر نمیکنم چنین
استدلالهایی در مورد رای نیاوردن من موثر باشد! مسلما این اتفاق درون
گروهی بود؛ برای مثال نظرسنجی انجام می شد و من شرایط بهتری داشتم؛ اما
ساعت ۱۲ شب در سایتی، آمار برعکس میشد. جالب بود، وقتی من نفر هشتم بودم و
کسی دیگر نفر سوم بود، ساعت ۱۲ شب ردیفها عوض میشد، نه تعداد آراها.
چنین مسایلی، شرایط نامناسب روانی ایجاد میکرد. من الان پرینت نظرسنجی را
دارم، در جلسهای هم آن را نشان دادم و مطرح کردم که چرا باید چنین کارهایی
انجام بگیرد. خیلی از مسایل دست به دست هم داد تا این اتفاق برای من بیفتد
که نمی خواهم بیان کنم. با این وجود یکی از دلایل را گفتم. خدا من را دوست
داشت که به مجلس راه پیدا نکنم.اخبار قزوین
با همه این قضایا، چرا دیگر آقای نیکویه حضور موثر و پررنگی در جریان راست ندارد؟
من برمیگردم به حرف اول. احساس میکنم که باید بازنگریهایی صورت بگیرد و
تا این بازنگری صورت نگیرد، احساس میکنم با این گونه فعالیتها، دور زدن
به دور خود است. اگر زمانی دوستان به این نتیجه برسند که باید تحولی صورت
بگیرد، همه آماده هستند وارد گود بشوند. اتفاقا بعد از جریانهای مجلس، یکی
از دوستان از تهران با من تماس گرفت و گفت که قرار شده بازدیدی از نوع
عملیاتی که در کشور صورت گرفته ارزیابی شود. در قزوین هم شما محور این قضیه
قرار بگیرید و دوستان برای یک حرکت جدید جمع شوند. من هم پذیرفتم؛ اما باز
این موضوع هم شکل نگرفت؛ یعنی تا الان چنین نشده است. حتی فردی هم معرفی
شد که از تهران چه کسی با ما تماس بگیرد. البته من حضور سیاسی دارم؛ اما
فکر میکنم، میبایست برروی نگرشها کار کنیم و هر زمان جریان بخواهد در
این مورد کاری انجام بدهد، من اعلام آمادگی میکنم. ولی اگر میخواهد مثل
سابق در انتخابات مجلس عمل شود و معامله و حذف و اضافه صورت گیرد. بعضیها
حذف و اضافه شوند، خوشایند نیست. من که عضو یک حزب یا تشکیلات هستم. اگر من
با یک سیاست جدید قانع نشوم، توده مردم چگونه میپذیرند. اگر میخواهد
معامله صورت بگیرد و بگویند نیکویه تو فقط برای تشکیلات دکوری باش، من قبول
میکنم. حتی برای مثال، دکوری کاندید ریاست جمهوری میشوم. من قانع
میشوم. در مجموع یک نفر ضعیفتر جای من میرود، اشکال ندارد؛ چون قرار است
جاهای دیگر قوی شود. من در نشستهای درون گروهی قانع میشوم. تشکیلات یعنی
همین. بعد میآییم یک کار منسجم کشوری انجام میدهیم تا سرانجام اکثریت
کرسیهای مجلس در دست اصولگرایان باشد. اما زمانی که من بخشی از جریان
اصولگرایی بودم، من قانع نمیشوم، چطور توده مردم را میخواهند راضی کنند.
بعد ۸ روز مانده به انتخابات اعلام میکنند که قزوین چنین کاندیداهایی
دارد. البته آن هم ضمانت ندارد که کار مشترکی انجام شود. طرف دوم به هیچ
عنوان حاضر نمیشود، حتی عکس و پوستر مشترک نصب کند. حتی در این ۸ روز باقی
مانده هم هیچ حرکت مشترکی انجام نگرفت.
به انتخابات مجلس نزدیک میشویم. با توجه به این رخداد سیاسی، وضعیت اصولگرایان را چطور ارزیابی میکنید؟
ـ الان کار سختتر شده است. افرادی که در انتخابات قبلی سهم خود را جدا
کردند و گروه گروه شدند و جریانهای حزبی اتفاق افتاد. در درون آنها هم یک
به هم ریختگی و شرایط ویژهای وجود دارد. یکسری هستند که همچنان تلاش
میکنند که القا کنند آن شرایط، درست بوده است؛ حتی نفر اولی که در کنار
رئیس جمهور است با آن شرایط اختلاس توجیه میکنند. حاضر نیستند بگویند که
او کار اشتباهی کرده است. برای همین فکر میکنم که کار سختتر میشود.
معتقدم پراکندگی در این دوره بیشتر است. حتی ممکن است برخی از افراد ریشه
دار این جریان اگر به این نتیجه برسند که نمیتوان کاری انجام داد به همان
تشکل خود بپردازند.
در قزوین شرایط جناح راست را چگونه میبینید؟
ـ در قزوین یک مقدار وضعیت بهتر است؛ اما باز همان فضای کشوری حکمفرماست.
در انتخابات قبلی هم بعضی از دخالتها و شرایطی که به وجود آمد و اطلاعاتی
که مردم دارند، مزید بر علت است یا باید دخالتهای خود را انجام دهند و این
خود سختی مسیر را دو چندان میکند.
اما پس از انتخابات ریاست جمهوری ۹۲، اصولگرایان با تشکیل
همایشهای وحدت اصولگرایی و سفر شهر به شهر رئیس شورای سیاستگزاری ائمه
جمعه برای اجماع تلاش میکنند و حتی در همایش اصولگرایان که حجتالاسلام
تقوی در قزوین حضور داشت، تاکید بر اجماع صددرصدی داشت و دبیر جبهه پایداری
هم اجماع را بسیار محتمل عنوان کرد.
ـ با این وجود من این کار را سخت میدانم، نه محال. چون بعضی از دوستان،
دقیقا جزو کسانی بودند که در دورههای قبل باعث شدند که اجماع جدی و خوبی
صورت نگیرد. آن زمان راضی کردن آنان خیلی سخت بود و زیربار اجماع
نمیرفتند. اما الان تاکید میکنند که حتما اجماع صورت میگیرد. اما با
توجه به نگاه مردم و اتفاقاتی که در این جریان افتاد، سردرگرمی را بیشتر و
کار را سختپتر میکند.
منبع: ولایت